وبلاگ

مقام وِرد

۱- اشاراتی به معانی:

وِرد: ذکر، دعا، ذکر زبانی.

۲- اشاراتی از قرآن:

۱- …فَاسْعَوْا إِلَىٰ ذِكْرِ اللَّه…: …به‌سوی ذکر خدا بشتابید… (جمعه: ۹)

۲- وَاذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ وَتَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلًا: و اسم پروردگارت را یاد کن و به سویش منقطع شو، انقطاعی کامل. (مزّمّل: ۸)

۳- وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّي: و نام پروردگارش برد، آنگاه نماز کرد. (اعلی: ۱۵)

۳- اشاراتی از احادیث:

۱- در حدیث قدسی آمده؛ خداوند فرمود: «من با بنده‌ای هستم که مرا ذکر گوید و لب‌هایش با نامم حرکت کند.» (کلیات حدیث قدسی، ص ۳۲۹)

۲- امیر مؤمنان علیه‌السلام: «خوش به حال نفسی که فرایض خداوندی را ادا کند …. و لب‌هایش به ذکر خدا آهسته گویا باشد.» (نهج‌البلاغه، نامۀ ۴۸)

۳- امام سجّاد علیه‌السلام در مناجات الذّاکرین عرض می‌کند: «خدایا از بزرگ‌ترین نعمت‌ها بر ما این است که ذکر تو بر زبان‌های ما جاری است.» (مفاتیح‌الجنان، شیخ عباس قمی)

۴- پیامبر خدا (ص) به ابورَزین فرمود: «ای ابورَزین! هرگاه خلوت کردی، زبانت را به ذکر خداوند بجنبان، زیرا تا زمانی که ذکر پروردگارت را بگویی، پیوسته در حال نمازی….» (اسد الغابه، ج ۶، ص ۱۰۶)

۵- پیامبر خدا (ص): خدای عزوجل می‌فرماید: «من با بندۀ خویش هستم، هر آنگاه‌که او مرا یاد کند و لبانش به یاد من بجنبد.» (کنزالعمّال، ج ۱، ص ۴۳۳)

۶- امام علی علیه‌السلام: «مؤمن ….. دلش زنده و زبانش گویا به ذکر خداست.» (مطالب السئول، ص ۵۴)

۷- امام علی علیه‌السلام در توصیف پیروانش: «از شب‌زنده‌داری، رخسارشان زرد شده…. و از یاد خدا، لبانشان خشکیده است.» (الامالی للطوسی، ص ۵۷۶)

۸- امام علی علیه‌السلام: «خوشا آنکه زبانش را جز از یاد خدا فرو بندد.» (غررالحکم، ح ۵۹۳۶)

۹- پیامبر خدا (ص): «یاد کردن (از خدا) دو گونه است: یاد کردن از خدا با زبان، که خوب است و به یاد خدا بودن در هنگام روبرو شدن با آنچه بر تو حرام کرده است و خویشتن‌داری از ارتکاب آن، که این برتر است.» (الفردوس، ج ۲، ص ۲۴۹)

۱۰- امام علی علیه‌السلام؛ از دعای ایشان معروف به دعای کمیل: «زبانم را پیوسته به یاد خودت گویا کن…» (الاقبال، ج ۳، ص ۳۳۷)

۴- نکته‌ها:

* ذکر لفظی یا ذکر زبانی یا ذکر جَلی یا وِرد به یاد کردن خدا با زبان گفته می‌شود. این ذکر اولین مرتبه از مراتب ذکر معرفی شده و آیاتی از قرآن را ناظر بر آن دانسته‌اند.

* ایجاد آمادگی برای رسیدن به مراحل بالاتر ذکر، ایجاد توجه اجمالی به خداوند و جلوگیری از معصیت زبان از جمله آثاری است که برای ذکر لفظی برشمرده‌اند.

* در ذکر لفظی، انسان نام خدا و اوصاف او را بر زبانش جاری کند، بدون آنکه توجهی به مفاهیم یا محتوای آن داشته باشد؛ مانند بسیاری از نمازگزاران که بدون توجه به معانی نماز، الفاظی را بر زبان جاری می‌سازند. (۱)

* علامه مجلسی هر سخنی را که جهتی الهی داشته باشد مانند خواندن دعا، قرآن، ذکر اسماء و صفات خداوند، بیان اخبار و روایات ائمه، بیان صفات، فضایل و نصایح اهل‌بیت علیه‌السلام همچنین مباحثه‌های فقهی را ذکر لفظی محسوب می‌کند. (۲)

* ذکر لفظی به ذکر جلی هم معروف است. در بعضی فرقه‌ها با تشکیل حلقه‌های ذکر در جلساتی دور هم نشسته و با حرکاتی خاص، اذکاری را با صدای بلند تکرار می‌کنند. (۳)

* در علم اخلاق، ذکر لفظی را بی‌اثر ندانسته‌اند، چراکه مقدمۀ رسیدن به مراحل بالاتر ذکر است و همیشه با توجهی اجمالی همراه است. علمای علم اخلاق بر این عقیده‌اند که در ذکر لفظی، چون زبان مشغول است، حداقل از ارتکاب معصیت‌های زبانی پرهیز می‌کند و اگر ذکر لفظی دائمی شود ممکن است اثرات قلبی هم داشته باشد.

از دیگر آثاری که برای ذکر لفظی بیان شده، این است که هر عضوی از اعضای بدن باید بهره‌ای از عبادت و بندگی خداوند داشته باشد و بهرۀ زبان از عبادت این است که ذکر خدا را بگوید؛ و در روایتی از امام باقر علیه‌السلام ذکر را برای هفت جز از بدن تعریف کرده‌اند که ذکر زبان، حمد و ثنا است. (۴)

* برای ذکر لفظی، مصادیقی در روایات و کتب دینی آمده است، همانند تلاوت قرآن. (۵)

ذکر یونسیه، اذکاری مانند لا اله الّا الله، لاحول و لا قوة الّا بالله، یا حیّ یا قیّوم، سبحان‌الله، تکرار اذان همراه مؤذّن (۶) و ذکر صلوات ازجمله مصادیقی است که برای ذکر لفظی بیان شده است.(۷)

* برخی معتقدند حکمت لزوم ذکر لفظی ایجاد مقدمه برای دست‌یابی به ذکر قلبی است و زمانی که انسان به ذکر قلبی دست یافت دیگر ذکر لفظی لازم نخواهد بود. در پاسخ به این شبهه بیان شده است: با مراجعه به سیره و روایات رسیده از اهل‌بیت علیه‌السلام، به شواهد متعددی می‌توان دست یافت که آنان ذکر لفظی را تحت هر شرایط لازم دانسته و حصول ذکر قلبی را نافی ذکر لفظی ندانسته و خود نیز دائم‌الذکر بوده‌اند. (۸)

* اذکار قلبی بر اوراد ترجیح دارند، چراکه تأثیر اوراد به‌مراتب از اذکار قلبی کمتر است. ولی با این حال، با گفتن ذکر لفظی، زبان در این ذکر به وظیفۀ خود قیام کرده و بعلاوه ممکن است این تذکر پس از مداومت و قیام به شرایط آن، اسباب باز شدن زبان قلب نیز بشود؛ و نیز باید توجه داشت که ذکر زبانی لقلقۀ زبان نشود و همراه با غفلت دل نباشد، بلکه ذکر زبانی نشان ذکر قلبی و ابراز مکنون دل باشد یا دست‌کم مقدمۀ ذکر قلبی گردد.

* ذکر زبانی به جا آوردن حمد و ثنای الهی، نجوا کردن (آهسته حرف زدن)، درد دل کردن، درخواست کمک از درگاه خدای سبحان و پناه بردن از شرّ شیاطین انس و جن به آن بارگاه مقدس است. و از دیگر ذکرهای زبانی؛ یا الله، یا رب، گفتن تسبیحات اربعه، تسبیحات حضرت زهرا علیهاالسلام استغفار و مانند آن می‌باشد.

* ذکر زبانی گفتن، سرّش در آن است که زبان قلب را بگشاید و به حدی برسد که زبان، چشم، گوش و سایر اعضای بدن از قلب پیروی کنند تا بدین‌وسیله دل برای ورود صاحب‌منزل، پاک و پاکیزه گردد.

* از بین انواع ذکر، مانند ذکر زبانی، ذکر عملی، ذکر فکری، ذکر قلبی (یا ذکر خفی که ذاکر ذکر را بر زبان نمی‌آورد و فقط با قلب خود به یاد خدا باشد)، ذکر زبانی پایین‌ترین مرتبۀ ذکر می‌باشد.

* ذکر خدا باعث آمرزش الهی (احزاب: ۳۵)، و ورود در بهشت (آل‌عمران: ۱۳۵ و ۱۳۶) و نیز روی‌گردانی از ذکر خدا باعث سخت شدن زندگی (طه: ۱۲۴) و تسلّط شیطان (زخرف: ۳۶) و گمراهی (زمر: ۲۲) می‌شود و کیفر اعراض از ذکر خدا، نابینایی در قیامت (طه: ۱۲۴-۱۲۶) و افتادن در جهنم (کهف: ۱۰۰-۱۰۱) است و از آثار آن می‌توان به آرامش دل (رعد: ۲۸)، منع از فحشا و منکر (طه: ۱۴) و موجب بصیرت تقواپیشگان (اعراف: ۲۰۱) اشاره کرد.

* ذکر سه نوع است: ذکر به لسان و ذکر به جنان و ذکر به جان. ذکر به لسان عادت است و ذکر به جنان عبادت است و ذکر به جان نشان سعادت است. ذکر زبان برای عموم است و ذکر دل برای خصوص می‌باشد.

* هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ
از یمن دعای شب و ورد سحری بود (حافظ)

* ورد دعایی است که برای جلب‌توجه حق و نیل به آرزوهای خود به زبان می‌خوانند؛ و در برتری اذکار قلبی بر اوراد گفته‌اند:

نیست در ورد لسانی جان و دل را هیچ فیض
باده بی‌هوشت نسازد از گریبان ریختن

* شیخ صدوق به نقل از عبدالله بن حامد؛ از یکی از اهل‌بیت علیهم‌السلام: یاد [خدا] میان هفت عضو، تقسیم شده است: زبان، روح، نفس، خرد، شناخت، سرّ، قلب. و هر یک از این‌ها را درستی باید. درستی زبان به اقرار راستین است. درستی روح، به آمرزش‌خواهی راستین است. درستی نفس به پوزش‌خواهی راستین است. درستی خرد به پند آموختن راستین است. درستی شناخت به افتخار راستین است. درستی سرّ به شاد بودن به جهان نهان‌هاست. و درستی قلب به‌ یقین راستین و شناخت [خدای] جبار است.

پس یاد کردن به زبان، ستایش و تمجید [خدا] است و یاد کردن به نفس کوشش و رنج بردن است و یاد کردن به روح، بیم و امید است و یاد کردن به قلب، راستی و یکدلی است و یاد کردن به خرد، بزرگداشت و شرم [از خدا] است و یاد کردن به شناخت، گردن نهادن و خرسندی است و یاد کردن به سرّ، دیدار (و) ملاقات اوست. (۹)

* امام علی علیه‌السلام فرمود: «خدا را یاد کردن، نه از آداب زبان است و نه از راه‌های اندیشه، بلکه نخست از یاد شونده (خدا) است و سپس از یاد کننده.» (۱۰)

* حلاوت و شیرینی ذکر در لسان شخص ذاکر ایجاد نمی‌شود، بلکه حلاوت و شیرینی یاد خدا در دل می‌باشد؛ چراکه خداوند به داوود علیه‌السلام وحی کرد که: «از میان هفتاد کیفر درونی، کمترین کاری که با بنده عمل نکننده به علمش می‌کنم، این است که شیرینی یادم را از دلش بیرون می‌برم.» (۱۱)

* از شرایط پذیرفته شدن یاد خدا، پرهیزگاری می‌باشد چراکه در روایتی پیامبر (ص) فرمود: «وای بر کسی که با زبانش ذکر خدا بسیار گوید و در عمل، معصیت او کند.» (۱۲)

* بلندی صدای ذاکر در ذکرگویی، دلیل بر عدم خلوص و… شخص نیست؛ چراکه در الدرّالمنثور به نقل از جابر، مردی با صدای بلند ذکر می‌گفت که مردی گفت: کاش صدایش را پایین بیاورد. پیامبر خدا (ص) فرمود: رهایش کن. او نالنده (اوّاه: بسیار دعاکننده) است. (۱۳) و یا در روایتی دیگر آمده که: پیامبر (ص) فرمودند: از صفات مؤمن آن است که اندیشه‌ای پویا دارد و با صدای بلند ذکر می‌گوید. (۱۴)

* امام صادق علیه‌السلام فرمود: «قوّت و نیروی مؤمن در قلبش می‌باشد لذا می‌بینید با این‌که بسا مؤمن ضعیف‌البدن و نحیف‌الجسم است مع‌ذلک قائم اللیل و صائم النهار می‌باشد.» (۱۵) و این نشان از آن دارد که اگر ذکر غذای روح شده باشد و لقلقۀ زبان، فقط نباشد، چقدر به مؤمن کمک خواهد کرد.

………………………………………………………
منابع:

۱) اخلاق در قرآن، مکارم شیرازی، ج ۱، ص ۳۶۱

۲) بحارالانوار، ج ۷۲، ص ۳۲

۳) جایگاه ذکر لفظی و قلبی در عرفان اسلامی

۴) الخصال، صدوق، ج ۲، ص ۴۰۴

۵) الکافی، ج ۲، ص ۴۹۸-۴۹۹

۶) من لا یحضره الفقیه، صدوق، ج ۱، ص ۲۸۸

۷) آیین‌های ذکر اسلامی، ص ۷۳

۸) الکافی، ج ۲، ص ۴۹۹، به نقل از جایگاه ذکر لفظی و قلبی در عرفان اسلامی

۹) الخصال، ج ۲، ص ۴۰۴

۱۰) غررالحکم، ح ۲۰۹۱

۱۱) عدة الداعی، ص ۶۹ – مصباح الشریعه، ص ۳۴۵

۱۲) کنز العمّال، ج ۱۶، ص ۱۶

۱۳) الدر المنثور، ج ۴، ص ۳۰۵

۱۴) التمحیص، ص ۷۴، ح ۱۷۱

۱۵) علل الشرائع، ج ۲، ص ۷۷۶

 

 

© تمامی حقوق برای وب سایت گلستان کشمیری محفوظ می باشد.