نائب
پیامبران نائبان خداوند و اوصیاء نائبان انبیاء بودند. نائب پیامبر صلیالله علیه و آله ما، امیرالمؤمنین علیهالسلام و یازده امامِ بعد از او بودند. در طریقت و سلاسل اقطاب و عرفا، نوعاً جانشینی بهعنوان وصی و نائب خاص یا عام، انتخاب میکنند تا بعد از ایشان، مریدان، طریقه آن ولیّ را دنبال کنند. چون سلوک بدون راهبر نمیشود. وقتی خورشیدی از دست رفت، حداقل چراغی برای ارادت روشن میشود. بوی گل را باید از کجا بویید؟! از گلاب که نائبِ گلستان و گلشن میباشد. علوم باطنی و معارف را از جانشین بحق منوب باید فرا گرفت. چطور حقتعالی به چشم ظاهر درنمیآید و محسوس حس ظاهر نیست؛ انبیاء نائبان اویند و امتها، آنها را میدیدند و با فراگیری از دستورالعملها به طرف کمالات و حقایق راه میافتادند. در واقع هر نائبی، یادگار منوب است و بوی او را میدهد و جنبهٔ اتحاد ظاهر و مظهر، برقرار میگردد. اگر کسی امیرالمؤمنین علیهالسلام را از پیامبر صلیالله علیه و آله، دو تا بداند، اشتباه کرده. امیرالمؤمنین علیهالسلام بهمنزلهٔ نفس پیامبر صلیالله علیه و آله و وارث مطلق اوست؛ از نور واحد و از شجر واحد میباشند. پس دو نفر دیدن، سهو و غلط است. اگر کالبد و تنها جدایند، اما حقیقت آنان دوتا نیست، نور واحد و وحدت تام دارند. اطاعت از خدا و رسول و اولی الامر، یکی است. دوبینی بین نائب و منوب، از صورتپرستی و توجه به کثرات و عدم معرفت است؛ همیشه اصالت به نور معنوی است. دو چشم ما وقتی به چیزی مینگرد، دو چشم یکی میبینند نه دو تا، دوئیت از ظاهرپرستی است نه حقیقتپرستی. در عالم محسوسات، تجزیه و تقسیم وجود دارد، اما در معانی زوج و فرد و تقسیم نیست.
عارف بالله مرحوم ملّا حسینقلی همدانی بالصراحة، مرحوم شیخ محمد بهاری را که رضوان خدا بر او باد را بهعنوان وصی انتخاب کرد. پس تلامذه و مریدان، برای ادامه طی طریق از او متابعت میکردند تا بوی و نفحات ملّا حسینقلی از انفاس گرم بهاری استشمام کنند.