ندای تکوینی
یکی از مسائلی که کمتر بدان توجه میشود، صداها و نغمهها در جهان آفرینش است، مثلاً خداوند در عالم ذرّ به ارواح فرمود: آیا من خدای شما نیستم؟ گفتند: چرا «ألستُ بربّکم؟ قالوا: بلی شَهِدنا»، (اعراف/۱۷۲). این پیمان فطری که خداوند از آنان گرفت، کسی یادش نیست، اما نکتهٔ دقیق آنکه همان نغمه و صدا، الآن در ذات آدمیان به نحو تجلّی جدید و فیض نو، تکرار میشود و لکن تفقّه ندارند و به نحو کشف نمیتوانند ادراک کنند. به توضیح دیگر، همه گفتند: بله، پس آمدن آنها از نیستی به هستی، دلیل است که به لسان حال دارند میگویند: اقرار داریم، گرچه به زبان قال نمیگویند. ما این نغمه را ندای تکوینی میگوییم که به نوعی در کل موجودات، تکویناً وجود دارد. پس هر چیزی از موجودات از جماد و نبات و حیوان و … دارای شعورند، چرا که در همه چیز، علم و قدرت و حیات حق وجود دارد. حق معطی است و اول چیزی که به سائل و قابل میدهد، از ظهور اسماء و صفات خودش هست که به این مظاهر و ممکنات میدهد، پس تکویناً موجودات دارای نوعی شعور مختص به خودشان در ذاتشان میباشند، اگر چه تسبیح و تقدیس موجودات، قابلفهم ظاهری نیست.