نگاه و لبخند استاد
تا زنید آن کیمیاهای نظر **** بر سر مسهای اشخاص بشر (۱/۲۷۲۱)
تا اینکه کیمیاهای نظر و نگاهتان را بر سر مسهای اشخاص بزنید و مس وجود آنان را به طلای کمال مبدل کنید.
همنشینی مقبلان چون کیمیاست **** چون نظرشان کیمیایی، خود کجاست؟ (۱/۲۶۸۷)
مصاحبت با سعادتمندان و نیکبختان حقیقی، حکم کیمیا دارد و آیا کیمیایی هم چون نگاه آنان یافت میشود؟
نظر و نگاه روحهای قوی و مجاهدان وادی معشوق حقیقی اگر بر قابلی بیفتد به راه اندازد و منقلب گرداند و چه آنکه نظر از چشم ظاهری نیست بلکه از تأثیر نفس پاک نظر کرده عالم علوی است که دلی را در دام اندازد و به صید محبت، مهرورزی کند تا سالک پرورش یابد و قابلیتهای خود را نشان دهد.
با کدام استاد؟ استاد جهان **** پیش او یکسان هویدا و نهان (۲/۱۵۷۹)
چشم او یَنظُر بنور الله شده **** پردههای جهل را خارق بُده (۲/۱۵۸۰)
استادی که چشم او با نور خدایی مینگرد میتواند پردهها و حجابهای جهل و نادانی را از بین ببرد. البته قابلیت تلمیذ هم در این طرف قضیه لزوم دارد.
یک زمانی موج لطفش بال توست **** آتش قهرش دَمی حمّال توست (۴/۵۴۵)
گاهی موج لطف شیخ بهمنزلهٔ بال و پر تو میشود و تو را به پرواز درمیآورد و گاهی نیز آتش قهر او، تو را بر دوش میگیرد (هم لطف او سازنده است و هم قهر او. چه لطف او مشوّش توست و قهر او نیز تو را به سوی خاکساری و تواضع میراند.)
قهر او را ضدّ لطفش کم شُمَر **** اتحاد هر دو بین، اندر اَثر (۴/۵۴۶)
مبادا لطف و قهر او را دو پدیدهٔ متضاد بدانی، بلکه به این نکته دقت کن که لطف و قهر او اثری واحد دارد، یعنی لطف و قهر او هر دو برای تربیت و ارشاد لازم است و آن دو در واقع یک کار انجام میدهند.
او نمیخندد ز ذوق مالشت **** او همی خندد بر آن اسگالشت (۲/۱۵۹۰)
این را بدان که لبخند استادی که واقف به اسرار قلوب است بدین جهت نیست که از ریاکاری و ظاهرسازی تو خرسند شد، بلکه او از روی استهزاء به افکار باطل تو میخندد، به این معنی که لبخند او دارای اشارات است و سالک باید تشخیص دهد که لبخند جمالی است یا جلالی!