پرنده آسمان
حسن بصری گفت: «سلمان فارسی به همراه میهمانی از شهر مدائن خارج شد. ناگاه به آهوانی رسید که در صحرا میگشتند و پرندگانی در آسمان پرواز میکردند. سلمان به آنها فرمود: از میان شما، آهو و پرندهای نزد من آید که مرا میهمانی رسیده و دوست دارم از او پذیرایی کنم.
پس هر دو آمدند. آن مرد گفت: سبحان الله! پرنده در آسمان مسخّر شماست؟ سلمان فرمود: از این در شگفتی؟ آیا دیدهای بندهای از خدا اطاعت کند و خدا خواستهاش را نپذیرد»؟!(بحرالمعارف، ج 2، ص 362)