پرواز بهسوی جانان
مرگ واقعیتی است که برای همگان اتفاق میافتد، امّا دانستن زمان مرگ و شواهدی دلیل بر رفتن از این جهان برای عدّهای از اولیاء و دوستان خدا در طول تاریخ بوده است، چنانکه حضرت استاد درباره مرحوم سید علی آقا قاضی (قدّس سرّه) و شیخ مرتضی طالقانی نقل کردند.
از جملهٔ دربارهٔ شیخ محمدباقر قاموسی بغدادی فرمود: او از علماء و زهّاد و عرفاء عرب بود «همانند آقای قاضی» اتقیاء و ابرار به او اقتداء میکردند (نقباء البشرار ۱۸۹) او شاگرد آخوند ملّا حسینقلی همدانی و شیخ محمّد طه بوده و آیتالله حکیم شاگردش بود. تا آخر عمر عمامه بر سر نگذاشت! روزی میان عدهای نشسته بود، گفت: خوب است از دنیا بروم. شروع کرد به خواندن سورهٔ یس و متکا زیر دستش بود وقتی به این آیه: «و جعلنی من المکرمین» (سورهٔ مبارکهٔ یس آیهٔ ۲۷) رسید، جان به جانآفرین تسلیم کرد. (به این موت اختیاری میگویند).
در مورد استاد نیز همینطور، از جنابش سؤال شد: آیا شما موت اختیاری دارید؟ فرمود: الآن ندارم، ولی دارنده آن دارای مقامی بس بلند است.
عشق به نجف اشرف به قدری در دلش بود که مشتاق بود به آنجا بازگردد و در کنار قبر جدّش امیرالمؤمنین علیهالسلام دفن شود.
لکن اواخر عمر، زمزمه قم و حرم حضرت معصومه علیها السلام را میکرد. میفرمود: اگر مُردم مرا در حرم حضرت معصومه علیها السلام دفن کنید.
در تاریخ ۳۰ آبان ۱۳۷۴ مانند همان مطلب که امیرالمؤمنین علیهالسلام بر کفن سلمان نوشت میفرمود: سفر مرگ نزدیک است اما دستخالی هستم (و فدت علی الکریم بغیر زاد **** من الحَسَنات والقلب السّلیم). میفرمود: مرگ در پیش است و شوخی نیست! چند بار سؤال کردم آقا در چه حالی هستید؟ میفرمود: در حال نزاع (جان دادن). فرمود: آقا سید هاشم حداد را در خواب دیدم به من گفت چرا غمناکی؟ فرج نزدیک است.
به دفعات این شعر را خواند:
کجا رفتند آن رعنا جوانان **** کجا رفتند آن پاکیزه جانان
همه بار سفر بستند و رفتند **** مرا خونینجگر کردند و رفتند
بعد میفرمودند: همه رفتند و آخری آنها سید هاشم حداد بود.
تذکر موت و زمزمهٔ پرواز گاهگاهی بر زبان قال و حالش جاری بود تا جایی که وقتی بعضی واردین به ایشان عرض میکردند: آقا بسیاری توضیح المسائل نوشتهاند…! در جواب میفرمودند: مرگ در پیش است و این آیه را میخواندند: و ما جَعَلْنا لبشرٍ من قبلک الخلد اَفاِن مِتَّ فَهُمُ الخالدون. کلُّ نفسٍ ذائقةُ الموت (ای پیامبر پیش از تو برای هیچ انسانی جاودانگی قرار ندادیم، آیا اگر تو بمیری آنان جاوید خواهند ماند؟ هر انسانی طعم مرگ را میچشد. سورهٔ مبارکهٔ انبیاء آیات ۳۴ و ۳۵).
استاد چند بار سکته کردند که آخرین بار آن در ماه مبارک سال ۱۴۱۹ هـ. ق در منزل ایشان در قم اتفاق افتاد. خانواده و دوستان استاد را به بیمارستان شرکت نفت تهران انتقال میدهند و حدود سه ماه در بیهوشی بودند تا اینکه دکترها از درمان ایشان ناامید شدند (سه سال قبل از وفات ایشان، دوستی از تلامذه با روحی تماس پیدا میکند و از مقدار عمر استاد میپرسد. آن روح میگوید: تا سه سال دیگر زنده است. این نکته در اذهان بود تا وقتیکه دکترها ناامید شدند، دیدیم با تاریخ «سه سال» مطابقت میکند).
در تاریخ چهارشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۷۸ مطابق با ۲۰ ذی الحجّهٔ ۱۴۱۹ در سن ۷۴ سالگی لباس تن را خلع و به لقاء معشوق پیوست.
جنازهٔ شریفش را از تهران به قم منتقل و پس از تغسیل و تکفین حضرت آیتالله بهجت (قدّس سرّه) در صحن حرم حضرت معصومه علیها السلام بر آن نماز گزاردند و به دستور مقام معظم رهبری، جنازه شریفش در قسمت بالاسر حرم عمّه عزیزش، جنب قبر مرحوم علّامه طباطبائی با شکوه تمام از خانواده و تلامذه و عموم ارادتمندان با حضوری مشهودانه دفن نمودند.
و سلامٌ علیه یوم وُلِد و یوم یموت و یوم یبعث حیاً (درود خدا بر او از روزی که زاده شد و روزی که به لقاء حق پیوست و روزی که باز زنده شود. مبعوث گردد).