چشم (و چشم برزخی)
چشم (بصر) مظهر اسم الهی «بصیر» است. چشم آلت دیدن اشیاء، اشخاص، خطوط، انوار و هرچه که در نظر آید، میباشد.
مهم این است که این چشم ظاهر با چشم باطن یکی شده تا آثار تجلّیات حق نصیب شود.
پوشیده نماند که حضرت حق در قیامت از هر عضوی که عطا کرده، سؤال نماید و از حقوق و ادای وظایفش میپرسد و بندگان باید در دنیا شکر هر عضوی را بهجا آورند. «و جعلَ لکُم السَّمع و الابصار و الاَفئِدهَ لعلّکُم تشکرون» (نحل ۷۸)
امام سجاد علیهالسلام فرمود: «حقّ چشم تو این است که بر آنچه حلال نیست فرو نهی جز در جایگاه عبرت گیری که بدان بینا شوی یا دانشی به دست آوری که همانا چشم دروازه عبرت است.»
بر شخص بصیر است که چشمش به جز جمال و آثار حضرت حق را نبیند آن هم به وجه مشروع نه آنکه نامحرمی را به قصد آثار خداوندی ببیند که این از فساد درون است و حقّ مراقبه چشم این است که بهصورت عالم ربّانی، پدر و مادر، مَحرَمان، قرآن، کتب دینی و عجایب خلقت و مصنوعات نظر کند.
خداوند در سوره نور ۳۰ فرمود: «قل لِلمؤمنین یغضّوا مِن ابصارهم: به مؤمنین بگو چشمهای خود را بپوشانند.»
حضرت یحیی علیهالسلام فرمود: «مرگ برایم محبوبتر از نگاه به غیر واجب است.»
آقا شیخ علی مقدادی نوشته که به دستور پزشکان معالج، پدرم (شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی) اواخر عمر به خاطر بیماری به بیمارستان منتصرّیه مشهد انتقال یافت و در آنجا بستری گردید. روزی در راه بیمارستان، چشمم به درشکهای افتاد که در آن مردی و زنی بیحجاب نشسته بودند. چون به خدمت پدر رفتم فرمود: دیگر رفتن ما نزدیک است امّا تو چرا چشم خود را حفظ نکردی؟ عرض کردم: بهعمد خطایی مرتکب نشدم. فرمود: میدانم ولی تو که در خیابان جویای کسی نبودی، پس چرا چشم به داخل درشکه انداختی که نگاهت به نامحرمی تصادف کند.
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: «نظر کردن در محاسن زنان تیری است زهرآلود از تیرهای شیطان، هرکس چشم خود را از ایشان نگه دارد به خاطر امر الهی، خداوند او را بر عبادتی که به ثواب آن مسرور شود توفیق دهد.»
امیرالمؤمنین علیهالسلام در غررالحکم فرمود: «رأس الورع غَضُّ الطَّرفِ: اساس پارسایی چشمپوشی است.»
در مثل گویند: «چشمش را ببین، دلش را بخوان.» چشم ظاهر، عنوان باطن است. وقتی دیده درون پاک و امین شد، چشم ظاهر هم نموداری از آن است.
ز دست دیده و دل هر دو فریاد **** که هرچه دیده بیند، دل کند یاد
بسازم خنجری نیشش ز فولاد **** زنم بر دیده تا دل گردد آزاد (باباطاهر)
درصورتیکه سالک مراقبه چشم را رعایت نمود و توجه به کثرات و تعیّنات خلقی نداشت و از خیلی مشاهدات غیرضروری چشم پوشید؛ در اسحار بیدار بود و در جوف شب، از خوف حق گریان شد، آنگاه حضرت حق چشم برزخی او را باز نموده و ارواح، ملائکه، انوار ملکوتیان و جمال خویش را به او مینمایاند و این مطلبی است که عارفان بر آن واقفاند.
یکی از ارادتمندان شیخ رجبعلی خیّاط شب خواب زن زیبایی را که محرّک در شهوت بود میبیند و صبح خدمت ایشان میرسد. شیخ سرش پایین بود و این شعر را زمزمه کرد:
گرت هواست که از دوست نگسلی پیوند **** نگاهدار سر رشته تا نگه دارد
گوید: مدّتی نشستم و او به خیّاطی مشغول بود. سپس عرض کردم: مطلبی هست؟ فرمود: چه کار کردهای که قیافهات زن شده؟! عرض کردم: زن زیبایی را در خواب دیدم و داستانش در ذهنم مانده است. فرمود: همان است، استغفار کن.
یکی از شاگردان مرحوم آیتالله کوهستانی گوید: روزی به اتّفاق ایشان برای زیارت اهل قبور به سمت قبرستان حرکت کردیم. در مسیر راه شخصی سوار بر اسب با سرعت از مقابل ما گذشت. ایشان از من پرسید: این سوار چه کسی بود؟ عرض کردم: ظاهراً اهل یکی از روستاهای منطقه است که شغلش مطربی و خوانندگی و نوازندگی در عروسیهاست. فرمودند: عجب، پس به همین خاطر من او را بهصورت میمونی بر روی اسب دیدم.
اگر توفیقی نصیب بندهای گردد، موردعنایت خاصّ پروردگار قرار میگیرد. حقتعالی فرمود: «بی یبصرِ بی یسمعِ» یعنی بندهام چنان موردعنایت خاصّم قرار میگیرد که به من میبیند و به من میشنود؛ یعنی بنده عارف به حق با معرفتی که نصیبش شده، معروف را میبیند و اسرار حقایق او را مشاهده میکند.