کفران نعمت
هر نعمت که خداداد باید حمد و شکر الهی کرد ولیکن به خاطر ازدیاد نعمتها افراد را غفلت میگیرد و به کفران و افراطوتفریط و اسراف و تبذیر میافتند. هر نعمتی را آفتی هم هست مثلاً بعضیها مالشان زیاد میشود به بخل یا اسراف میافتند و آن را در محرّمات صرف میکنند. پس ناسپاسی هر نعمتی هم آفات آن است و جهل به عطای منعم یا تقصیر به آن زمینه کفران را فراهم میکند. عاقبت کفران نعمت عذاب دنیوی و اخروی است و صاحب این مرض متوجّه آخر کارش باشد که چه میشود و حتّی در دنیا به گرسنگی و ترس و عقوبت دچار میگردد. زوال نعمت، عقل را هم از توان میاندازد و بسیار میشود که دوباره نعمت برنمیگردد! صاحب این مرض همیشه شکر نعمتهای خدا را کند و با زبان عمل و دل، سپاسگزار عطایای حق باشد که حمد و شکر خداوند او را عذاب نکند. تاریخ ناسپاسگزاران را بخواند که به چه بلاهایی دچار شدند. حداقل در مصرف نعمت، صحیح و درست مصرف کند و هر چه جنبه زیادی دارد به اهلش تقدیم کند. البته فهم وجدانی، غیر از لقلقه زبانی است. وقتی درک کرد که نعمتها قابل حصر نیست و انسان از شمردن آن عاجز است، در مقام شکر احسن و مصرف معتدل بکوشد. پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله فرمود: «برای خورنده شاکر، اجر انسان روزهدار مینویسند.» و هیچگاه نعمتی را کوچک نشمارد تا به زیردست و پا بیفتد. اگر خداوند بعضی ناسپاسان را زود عذاب نمیکند به خاطر حلم و صبر الهی است نه خوبی آنان و هر روز با سجده و شکر و تسبیح نعمتها را بهاندازه خودش بشمارد تا رسوخ قلبی کند. با مسرفین و مبذّرین مراوده و مصاحبت نکند و هر کس را که در زمره ناسپاسان است نپذیرد و رفتوآمد ننماید تا حقیقت شکر را بهجای آورد.